ریحانه

دل نویسه های یک طلبه
  • خانه 

مدافع حرم بانوی دمشق

25 اردیبهشت 1398 توسط یازهرا

مدافع حرم عبارتیست مثل همان عهد قدیمی، عهدی که برایش هشت سال جنگیدیم و حماسه آفریدیم
یعنی دلاور مردانی که جوانی پاک و متعبد خود را در راه دین و اسلام دادند و خواستند که فدایی شوند.
فدایی راه ولایت، فدایی دخترِ مادر
و چه زیباست اینگونه فدایی شدن.
فرقی نمیکند کجا شهید شده اند و از کجا هستند
اینان عباس زینب اند، که از همه چیزشان گذشتند که از ناموسشان تا پای جان محافظت کنند
و حیدری جنگیدند تا منتقم خون مادر باشند.
مسیرشان دنیایی نبود بلکه آسمانی بود.
نیامده بودند که بمانند از همان اولم رفتنی بودند.
همان هایی که با نفسشان مدام جنگیدند تا توانستند با دشمن بجنگند و لایق حمایت از حرم بی بی شوند.
عاشقانی که شربتت شهادت را نوشیدند و عند ربهم یرزقون شدند.
همان هایی که با همه چیز جنگیدند تا خدایی شوند و به معشوقشان برسند.
همه وجودشان لبریز از خدا شد، لبریز از عشق خدایی
و در اخر خدا خریدارشان شد و ما جامانده هایی هستیم که هرلحظه می گوییم خوش به حالتان ای شهدا
ادامه دهندگان راهشان باشیم

 نظر دهید »

شهد شیرین شهادت

25 اردیبهشت 1398 توسط یازهرا

​بسم رب الشهدا

شهادت چه واژه ی شیرینی است برای آنهایی که فهمیده اند نباید به دنیا دل بست و آنقدر به خدانزدیک شد تا بتوان به معراج رسید …

باید باور کرد پرواز را تا بتوان آسمانی شد و این آسمانی شدن قسمت هر دلی نمیشود ….

باید دل را خدایی کرد …

بایدگذشت…

دلت که پاک باشد ایمان داشته باش خدا حرف دلت رامی شنود…

وما اینجا فقط می گوییم خوش به سعادت دل پاکتان شهدا

#برگی_از_یک_نوشته

⚘

کلی‌ جوون رفتن تا ما در امنیت زندگی کنیم

در آرامش راه بریم

خیلی سخته از همه چیزت بگذری همه چیزتو فدا کنی در راه خدا

فقط از یک عاشق واقعی این کار برمیاد…

راه بری برای خدا باشه 

کاری کنی برای خدا باشه 

غذا بخوری برای خدمت در راهش باشه 

حتی نفس کشیدنتم برای خدا باشه و‌…

و اخرشم همه چیزتو فداش کنی و بری سمتش 

چقدر زیباست 

خیلی تلاش میخواد بشی اونی که خدا میخواد‌

حواسمون باشه کجا وایسادیم اگه الان درآرامش هستیم مدیون چ کسانی هستیم

گاهی مستند دربارشون ببینیم کتاباشونو بخونیم یادشون رو زنده نگه داریم 

سعی کنیم زندگیمون شبیه شهدا بشه بشه جوری که خدا میپسنده

شهدا اول با نفسشون که بزرگترین شیطان و دشمنه جنگیدن تا تونستن با دشمن بجنگن و لایق پرواز بشن

تا با خودمون نجنگیم با خواسته های نفسانیمون نجنگیم اتفاقی نیفته تا شهیدانه زندگی نکنیم شهید نمیشیم به خدا نمیرسیم

تا حالا فکر کردیم چجوری به این درجه رسیدن؟

راهنمای زندگیشون کی بوده؟

گاهی نیازه آدم در کنار همه تعلقات دنیایی به خیلی چیزا هم فکر کنه

چشم روهم گذاشتیم کلی از عمرمون رفت از اینجا به بعدشم میره شاید دیگه فرصتی نباشه…

اگه جایی لغزیدیم نااامید نشیم ادامه بدیم اگه خطا کردیم سعی کنیم جبرانش کنیم و بریم جلو 

محکم و استوار 

ظهور نزدیکه ی کاری کنیم شرمنده آقامون نشیم 

یه کاری کنیم نشیم سربارشون بشیم یارشون

یه جا از شهید عباس کردانی خوندم هرگاه امتداد نگاهت به حرام نرسید شهیدی 

کلی توش حرفه 

خواستن شد بخوایم قطعا میشه

یاعلی مدد

 نظر دهید »

ریحانه

زندگی دفترچه کوچکیست که دل با قلمش لحظه ها را خواستنی میکند :)

جستجو